جام جم«دست مريزاد؟» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم بيژن مقدم است كه در آن ميخوانيد:انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي برگزار شد، اما متفاوتتر از هميشه. شايد اگر بررسي دقيقي صورت پذيرد، در هيچ انتخاباتي دشمنان ملت تا اين حد آتش توپخانههاي خود را بر روي ملت ايران نريخته باشند. ضدانقلاب (اعم از چريكهاي فدايي خلق، منافقين، جريان فتنه) در كنار آمريكا، اسرائيل و انگليس يكپارچه بر طبل تحريم كوبيدند اما هر چه صداي طبل بلندتر ميشد، عزم مردم براي شركت در انتخابات مصممتر گرديد. به ملت ايران دست مريزاد ميگوييم. شايد بتوان خالصترين و معنادارترين رايها را آرايي دانست كه ديروز در صندوقهاي راي سراسر كشور ريخته شد. خواهيم ديد انتخابات 12 اسفند تاثير شگرفي در سرنوشت كشور خواهد داشت. ضريب امنيتي كشور قطعا افزايش خواهد يافت؛ چرا كه راي مردم راي به نفي تهديدها و تحريمها بود. راي به تثبيت نظام و شكلگيري مجلسي مقتدر و كارآمد. خوشبختانه هيچ اقدام ضدانقلابي نتوانست انتخابات را درسراسر كشور تحتالشعاع خود قرار دهد. از اين رو نامزدهاي انتخابات در سراسر كشور و شهرهاي كوچك و بزرگ بايد با احترام به قانون و راي مردم مانع فرصتطلبيهايي باشند كه معمولا پس از اعلام نتايج صورت ميگيرد. مراقب باشند به نام طرفداري از آنان عدهاي كام شيرين مردم را تلخ نكنند. بهترين راه، تمكين به قانون و احترام به انتخاب مردم است. كيهان«مجلس نهم برآمده از حماسهاي بزرگ» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن ميخوانيد:حضور مردم ايران در انتخابات به يك «پديده» تبديل شده است كمااينكه انتخابات ديروز هم كه با حضور دهها ميليون نفر از شهروندان برگزار شد، «پديده» بود اما نه از آن رو كه حضور ميليونها انسان در پاي صندوق رأي موضوعي تازه در دنيا باشد آنچه به اين حضور گسترده در ايران تازگي ميبخشد، معناي اين انتخابات است. هم خود ما اين را گفته ايم كه حضور مردم در پاي صندوق اخذ رأي اولا براي اعلام پشتيباني از سياستهاي نظام جمهوري اسلامي است و ثانيا براي انتخاب يك يا چند نفر بعنوان نماينده و هم مخالفان جمهوري اسلامي اعلام كردهاند كه ميزان مقبوليت اجتماعي نظام سياسي ايران روز 12 اسفند رقم ميخورد. اين معنا در انتخابات ساير كشورها- معمولا- نيست و ميزان مشاركت با ميزان مقبوليت يك نظام سياسي گره نخورده است بنابراين وقتي مردم ايران به شكل بسيار گسترده در انتخابات شركت ميكنند اين حتما يك «پديده» است. پديدهاي كه به تعبير رهبرمعظم انقلاب براي كشور و نظام مصونيت آور ميباشد. از جنبه ديگري نيز انتخابات در ايران «پديده» است و آنهم «انتخابات در نظام ديني» است. پيش از انقلاب اسلامي ايران و در طول صدها سال كه بارها نظامهاي ديني و يا داراي گرايشهاي ديني در ممالك اسلامي- ايران عصر صفوي، هند، عصرگوركاني، عثماني در دورههاي 500 ساله، مصر دوره فاطمي، يمن دوره امامان زيدي، ليبي دوره حكومت سنوسيها به وجود آمده بودند از موضوعي بنام انتخابات و راي مردم خبري نبود و اساسا دخالت مردم در تعيين چارچوبها و كاركردهاي حكومتي را بعنوان يك امر ديني قبول نداشتند و بلاموضوع ميدانستند. حضرت امام خميني- رضوان الله تعالي عليه- نه تنها دخالت مردم در تعيين چارچوبها و كاركردهاي حكومتي را با غيرقابل تغيير بودن مباني، ارزشها و اصول ديني قابل جمع ميدانستند بلكه دخالت مردم در اين كار – ازطرق مختلف، از جمله انتخابات- را «واجب عيني» دانسته و در رأس فرايض ديني به حساب ميآوردند. حضرت امام خامنه اي- دامت بركاته- هم دامنه اهميت اين فريضه شركت در انتخابات را تا آنجا ميدانستند كه در ديدار چند سال پيش با شوراي نگهبان فرمودند: اگر انتخابات نبود امكان حفظ نظام اسلامي وجود نداشت و هيچ چيز بهاندازه انتخابات در حفظ نظام نقش نداشته است. البته تجربه 33 ساله ما هم نظريه امام راحل عظيم الشان-ره- و حضرت امام خامنه اي-دامت بركاته- را به اثبات رساند يعني حضور مردم در انتخابات از يك سو بستر استقرار پايههاي نظام اسلامي و از سوي ديگر بستر اجراي آموزهها و احكام شرعي را به وجود آورد و در طول دوران، نظام اسلامي را در مقابل انواع توطئهها حفظ كرد. امروز پديده انتخابات به يك «راهكار شرعي» و كاملا منطبق با دين تبديل شده و دايره اين تفكر كه روزي به حضرت امام و چند نفر از اصحاب نزديك ايشان تعلق داشت به تمامي مجموعههاي اسلامي گسترش يافته است. پيش از انقلاب اسلامي ايران، برادران اهل سنت ما در دنيا براساس آموزههاي فقهي خود معتقد بودند حكمراني در جامعه اسلامي از سه طريق «استخلاف» – يعني حاكمي حاكم پس از خود را نصب كند آنگونه كه خليفه اول خليفه دوم را نصب كرد- «اهل حل و عقد» – يعني گروهي از سران حاكم جديد را تعيين كنند آنگونه كه در سقيفه، سران قبايل خليفه اول را برگزيدند- و «غلبه» – يعني فردي با زور شمشير بر جامعه مسلط شود، آنگونه كه معاويه بن ابي سفيان با زور حاكم شد- امروز برادران اهل سنت ما به راه چهارمي ميانديشند و آن را راهكار بهتري براي حكمراني به حساب ميآورند و آنهم انتخابات و تشكيل حكومت براساس آراء شهروندان است پس ملاحظه ميكنيد كه از منظر ديني هم انتخابات يك پديده است و وقتي مانند ديروز با مشاركت گسترده مردم برگزار ميشود و نظام ديني آن را به جد مطالبه مينمايد از درخشش فراواني برخوردار ميگردد از اين رو ميتوان گفت كاري كه ديروز دهها ميليون ايراني در پاي صندوقهاي راي مجلس نهم انجام دادند بسيار فراتر از حضور براي شكل دادن به يك مجلس بود، آنان در حوزه تمدني و فكري كاري انجام دادند كه حتما بازخورد و آثاري جاودان خواهد داشت. اما البته اين تجربهاي نيست كه ايران و جمهوري اسلامي از غرب آموخته باشد و يا اين هماني نيست كه در غرب برگزار ميشود. كاملا واضح است كه وقتي فقيهي بسيار بزرگ شركت در انتخابات را «تكليف شرعي» دانسته و بقيه فقهاي معاصر هم آن را واجب شرعي ميدانند، از امري برون ديني حرف نزدهاند چرا كه هيچ امر برون ديني نميتواند مصداق «تكليف شرعي» باشد. از سوي ديگر غرب اصولا شركت همه شهروندان را مطالبه نميكند و سياسي شدن همه شهروندان را امري مذموم و سبب به هم خوردن نظم آهنين «ليبرال دمكراسي» ميداند آنان همواره از يك حضور منضبط و طبعا محدود و قابل مديريت حرف زدهاند. اما از اين طرف اميرمومنان حضرت امام علي بن ابيطالب عليه السلام كه خداوند متعال در چندين نوبت به حق او در امامت بر مسلمين- از جمله در روز 18 ذي حجه دهم هجري در غديرخم- با صراحت سخن گفته است و آن حضرت هم آن را مسئوليتي الهي به حساب ميآورد و در عين حال ميفرمايد: اگر حضور انبوه و گسترده مردم و اينكه خداوند از علما پيمان گرفته است كه در برابر ستم ستمگران و بيچارگي مظلومان سكوت نكنند، نبود، هر آينه افسار شتر خلافت را روي آن قرار داده و آن را رها ميكردم، در جاي ديگر هم حضرت امير سلام الله عليه به ميزان هجوم مردم به درب خانه خود اشاره كرده و ميفرمايند: آنقدر اين هجوم زياد بود كه بيم آن ميرفت كه دو جوان من- امام حسن و امام حسين عليهماالسلام- زير دست و پاي مراجعه كنندگان و بيعت گران قرار بگيرد. اين موضوع نشان ميدهد كه ولايت معصوم كه با امضاي شارع مقدس مشروعيت مييابد، در صورتي استقرار پيدا ميكند كه مردم آن را طلب نمايند به عبارت ديگر حكومت ديني از منظر امام اميرالمؤمنين(ع) وابسته به حمايت تودههاي مردم است و نه روشهايي نظير «غلبه»، «آراء سران»، «نظر نخبگان خاص» و اموري از اين قبيل. اين الگوي ديني امروز مرزهاي جمهوري اسلامي را درنورديده و در حال تأسيس نظامهايي در كشورهاي با اكثريت اهل سنت ميباشد. ملت ما«تكثر در شعارها، وحدت در رويکردهاي راديکالي» عنوان سرمقاله امروز روزنامه ملت ما به قلم مهدي مطهر نيا است که در آن میخوانید: نيروهاي نومحافظهكار امريكا در لايههاي گوناگون حزب جمهوريخواه داراي نفوذ تعريف شدهاي هستند، به اين معنا كه ميتوان گفت رويكردهاي نومحافظهكارانه با وجود چالشهاي جدي كه فراروي اين نگرش در زمان بوش دوم درحزب جمهوريخواه بود توانست قدرت تشكيلاتي خود را تا حد قابل توجهي حفظ كند. براين اساس با وجود عقبنشيني جنبش میهماني چاي به رهبري سارا پيلين هنوز هم نومحافظهكاران از جايگاه ويژهاي برخوردارند. در اين ميان رامني توانست با توجه به سوابق و شعارهايش افكار عمومي را به خود متوجه كند و به واسطه رويكردهاي ليبرالش نسبت به سنتوروم به وسيله نومحافظهكاران حزب بيشتر مورد حمايت قرار گیرد.اين در حالي است كه سنتوروم با رويكردهاي مذهبياش- اين اواخر بيان داشته است كه نميتوان بهطور مطلق ديانت را ازحكومت جدا دانست – توانسته است بخش مهمي از بنيادگرايي مسيحي- يهودي موجود در نومحافظهكاران را جذب كند و اين موضوع با توجه به پشتيباني لابي اسرائيلي سرنوشتساز است. در كل رقابت اصلي جمهوريخواهان بين رامني و سنتوروم است و به نظر ميرسد كه در آخر يكي از اين دو، كانديدای نهايي جمهوريخواهان خواهد بود. اگرچه سياستهاي داخلي اين دو كانديدا متفاوت است اما در نهايت رويكردهاي تمامي جمهوريخواهان نسبت به ايران تند و راديكال است و تنها در روشهاي اعمال اين سياستهاي راديكالانه عليه ايران با يكديگر تمايز پيدا ميكند.رويكردهاي تعريف شده رامني در عرصه سياست خارجي از رويكردهاي محافظهكاران جدا نيست ولي در عين حال نسبت به نومحافظهكاران از شدت كمتري برخوردار است. آنها با عنايت به جايگاه ايران در استقامت خاورميانه با در نظر داشتن پرونده هستهاي، ايران را مورد هجمه قرار ميدهند و ما را هدف اصلي در سياست خارجي ميدانند.شدت آراي نومحافظهكاران در رابطه با كاركرد رويكردهاي راديكالي در رابطه با ايران بيشتر است و اختلاف اندكي درباره آراي آنها درباره ايران ميتوان يافت. جمهوريخواهان درپي آن هستند كه به فضايابي انتخاباتي در ميان مخاطبان خود برسند. اين تكثرسازيهاي انتخاباتي درپي آن است كه به اقناي مخاطبان متنوع مورد هدف حزب جمهوريخواه نايل آيند. در حالي كه پس از انتخابات در صورت پيروزي احتمالي نامزد نهايي حزب جمهوريخواه در رياستجمهوري اين تكثر در قالب سياست واحد بانام سياست حزبي به وسيله رئيسجمهوري احتمالي آينده اجرا خواهد شد.لذا اين تكثرها و اختلافسليقهها پيش از انتخابات، كاركرد تعريف شده خود را در زمان كسب آراي حزبي براي معرفي كانديداي برتر آن حزب دارا است و چون حزب حاكم داراي سياست خارجي كم و بيش مشخص و واحدي است لذا تكثر شعارها ميتواند جاذبه انتخاباتي بيشتري براي حزب رقيب ايجاد كند.خراسانهزاران آفرين به مردم و چند تذکر به مسئولان و نمايندگان» عنوان سرمقاله روزنامه خراسان به قلم کورش شجاعي است كه در آن ميخوانيد:کدامين قلم اين توان را دارد که به شايستگي از اين ملت بزرگوار تشکر کند و شکوه و عظمت اين حضور مسئولانه و آگاهانه را به تصوير بکشد؟کدامين بيان و زباني قادر به سپاسگزاري از بزرگ زنان و بزرگ مردان ايران زمين است؟چگونه ميتوان از اين بزرگوار مردمان اين سرزمين تشکر کرد؟چگونه ميتوان از اين ملت بزرگوار که ديگربار عزم و اراده خود را در خلق حماسهاي ديگر متجلي کرد و همت و اقتدار خود را به رخ جهانيان کشيد تشکر کرد؟چگونه ميتوان از سالخورده زن و کهنسال مرد و دختران و پسران جوان و آحاد اين ملت که با عشق به شهيدان و براي تداوم عزت و استقلال ايران عاشقانه در پاي صندوقهاي راي صف کشيدند تشکر کرد؟چگونه ميتوان از حماسه آفريني مردم ايران عزيز که با «آبي» انگشت خود ديگربار با «سرخي» خون شهيدانشان و با آرمانهاي امام و رهبرشان تجديد ميثاق کردند و براي سرافراز ماندن کشورشان و تثبيت عزت ميهنشان در جهان چنين عاشقانه قيام کردند و به سوي مساجد و مدارس شتافتند و ديگربار براي پيشرفت و توسعه هرچه بيشتر ايران راي خود را به صندوقها انداختند تشکر کرد؟چگونه ميتوان از اين مردم تشکر کرد که با حضور حماسي شان ديگربار به جهانيان اثبات کردند که پشتوانه اصلي قدرت و اقتدار ايران همين مردم و ملت بزرگوار و هميشه در صحنه است و ايران چون اين پشتوانه مردمي را دارد به سلاحهاي کشتارجمعي و بمب هستهاي نيازي ندارد؟چگونه ميتوان از اين ملت بزرگوار تشکر کرد که با حضورشان و مشارکتشان در انتخابات مجلس نهم ضريب مصونيت و امنيت ايران را در مقابل تهديدهاي دشمنان و بدخواهان افزايش دادند و با تک تک آراء خود و حضور بيش از ۳۰ ميليوني خود و مشارکت بيش از ۶۰ درصدي مهر پرنفوذ و پررنگ و دائمي ديگري بر بيمه نامه انقلاب، جمهوري اسلامي و ايران عزيز نقش زدند. چگونه ميتوان از روستايي و شهري و آحاد اين ملت بزرگوار تشکر کرد که با وجود هواي سرد و ريزش برف و باران در استانهايي مثل کردستان، لرستان و ايلام اين چنين با حضور پرصلابت و مقتدرانه خود سيلي محکم تري، از ۲۲ بهمن به چهره استکبار و دشمنان و بدخواهان ايران کوبيدند. اين ملت بزرگوار، آگاه، مسئول، متعهد و بصير، شايسته بهترينها هستند. خداوند عالم به برکت خون شهداي بدر و احد و خيبر و کربلاي حسين(ع) و عاشوراهاي مکرر دفاع مقدس ايران نيکوترين تقديرها را براي اين ملت مقدر فرمايد. اين کمترين به عنوان عضو کوچکي از ملت بزرگ ايران دست تعظيم و ادب به سينه ميگذارم و فروتنانه به پيشگاه بزرگواريهاي اين ملت احترام ميگذارم و بر اين ميبالم که يک عضو کوچک از ملت بزرگ و بزرگوار ايران هستم. * اما چند نکته کوتاه خطاب به مسئولان و کانديداهايي که به مجلس راه مييابند. آقايان و خانمهايي که به برکت خون هزاران شهيد و جانفشانيهاي صدها هزار رزمنده و جانباز و آزاده سرافراز و حضور حماسي و آگاهانه و هميشگي آحاد مردم در صحنههاي گوناگون بر مسند امور تکيه زده ايد، مسئوليت بر عهده داريد، بر کرسي قضاوت نشسته ايد و راهي مجلس قانون گذاري ميشويد، به عنوان کمترين اين ملت بزرگوار پس از خلق اين حماسه بزرگ توسط ملت ايران و به عنوان کوچک ترين عضو خانواده نمايندگان افکار عمومي مردم شمايان را که ا ن شاءا… شايسته و خدمتگزار امين اين ملت بزرگوار هستيد و خواهيد بود به چند نکته و مطالبه مردمي يادآور ميشوم. ۱ – وحدت کلمه که خواست مردم و سفارش اکيد امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي و رهبر فرزانه انقلاب و لازمه انسجام و پيشرفت کشور است را سرلوحه تمامي تصميمها و امور خود قرار دهيد. ۲ – همه دلسوزان ايران و نظام اسلامي در انديشه و گفتار و رفتار حقيقتا بايد ولايت فقيه و ولي فقيه را به عنوان عمود خيمه نظام، فصل الخطاب بدانند و رهنمودهاي ايشان را اصل و محور قرار دهند. ۳ – همه تصميم سازان و قانون گذاران و مجريان و قوه قضاييه با دست به دست هم دادن حرکتي جدي را براي تعطيل کردن هتاکي ها، تهمت زدن ها، غيبت کردنها و تعطيل کردن فضاي تفرقه و بدبيني و سياه نمايي و نااميدي آغاز کنند. همچنين مردم از سياسي کاري و باند بازي سياسي کاران و باند بازان و برخي لجبازيهاي موجود و برخي قهر کردنها رنجورند و ديگر اين که مردم از دروغ بيزارند و ميخواهند صداقت سکه رايج باشد نه چيز ديگر. جمهوري اسلامي«حالا نوبت شماست» عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛برگزاري موفق انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي، بيانگر دو نكته اساسي است كه يكي با نگاه ملت ايران به مسائل ملي و انقلابي مرتبط است و ديگري به كساني كه از مجراي اين انتخابات به مجلس راه مييابند مربوط ميشود. آنچه با نگاه ملت سروكار دارد اينست كه ملت ايران با حضور خود در تمام صحنههاي انقلاب، دفاع مقدس، انتخابات، راه پيمائيهائي كه براي اعلام وفاداري به نظام جمهوري اسلامي ضرورت دارد و هر اقدام ديگري كه به استقلال ميهن و حفاظت از آرمانها و ارزشها لازم است، همواره به وظيفه خود عمل كرده است. حضور مردم در اين صحنهها نوعي اتمام حجت با مسئولين است كه هر بار با روشنترين بيان به آنها اعلام ميكنند ما به وظيفه خود در حفاظت از كيان نظام و استقلال ميهن عمل كردهايم و حالا نوبت شماست كه به آنچه برعهده داريد به درستي عمل كنيد. واقعيت اينست كه مردم در طول 33 سال گذشته هرگز از عمل به آنچه بر عهده داشتند كوتاه نيامدند و هيچ باري را بر زمين نگذاشتند. واقعيت مهمتر اينست كه همواره بار اصلي را مردم به دوش كشيدند و با حضور در خطرناكترين صحنهها و تقديم قربانيها و نشان دادن فداكاري و ايثار و گذشت در تمام زمينهها، بن بستها را گشودند، راهها را هموار كردند و هر جا به هر كمكي نياز بود از زندگي خود كم گذاشتند و به ياري انقلاب و نظام جمهوري اسلامي و ميهن شتافتند. قابل انكار نيست كه مردم حتي نواقص كارهاي مسئولين را در تمام دورانهاي پرفراز و نشيب 33 سال گذشته برطرف كردند و بسياري از كاستيهاي ناشي از ندانم كاريها يا ناتوانيهاي آنها را جبران نمودند و در يك كلام بايد اعتراف كرد كه مردم از خون خود به رگهاي نظام تزريق كردند تا نظام بماند و قدرتمند به پيش برود و آرزوهاي ديرينه ملت ايران را برآورده سازد. در اين مسير، مردم از بسياري ضعفها و تخلفها چشم پوشيدند و تأمين مصلحت بالاتر را هدف قرار دادند كه حفظ اصل نظام و مصالح عمومي و منافع ملي به ويژه در برابر مطامع دشمنان است. با توجه به همين واقعيتها، به نكته دوم يعني آنچه به راه يافتگان به مجلس نهم از مجراي انتخابات ديروز مربوط ميشود ميرسيم. در اين بخش، مطالب زيادي وجود دارند كه سخن عموم مردمند و بعضي از اصليترين محورهاي آنها اموري هستند كه در قالبهاي سؤال و تذكر قابل مطرح كردن هستند. – خروج از چارچوبهاي قانوني، شرعي و عرفي در هزينههاي تبليغات انتخاباتي توسط بعضي از داوطلبان نمايندگي مجلس در اين انتخابات نشان داد اين افراد از جنس مردم نيستند و نميتوانند در مجلس قانونگذاري از منافع و مصالح مردم دفاع كنند. خدا كند اين افراد به مجلس نهم راه نيافته باشند و اگر برنده انتخابات شدهاند در مرحله بررسي اعتبارنامهها دست رد به سينه آنها زده شود تا نتوانند بر كرسي نمايندگي مردم تكيه بزنند. – از اين دسته بدتر، كساني هستند كه از حدود اخلاق و موازين شرعي در تبليغات انتخاباتي تجاوز كرده و براي اثبات خود، به تخريب رقباي خود روي آوردند. زشتي و زيان بار بودن كار اين افراد، به مراتب بدتر و خطرناكتر از كار زشت دسته اول است. آنها به اسراف و تبذير و مصارف نادرست مالي روي آوردند كه معلول انحرافات فرهنگي و فكري است ولي اينان با تخريب اين و آن نشان دادند كه در زيربناهاي فكري و فرهنگي دچار مشكل هستند، چيزي كه علت تمام مشكلات جامعه است. اگر قرار باشد جامعه اصلاح شود، حركت اصلاحي بايد از همين نقطه آغاز گردد. اين قبيل افراد با كارهاي خود نشان دادند كه شايستگي ورود به جايگاه رفيع مجلس قانونگذاري كه به فرموده امام خميني، در رأس امور است را ندارند. قطعاً در بررسيهاي مربوط به صحت برگزاري انتخابات، شوراي نگهبان بايد اين قبيل تخلفات را از عوامل مخدوش كننده بداند و اگر در مواردي افرادي با توسل به چنين ترفندهاي نامشروعي توانستهاند رأي بياورند، آنها را از ورود به مجلس شوراي اسلامي محروم نمايد و اجازه ندهد خانه ملت، جائي براي عناصري كه به ابتدائيترين اصول اخلاقي پاي بندي نشان نميدهند باشد. اگر قرار است كساني به دليل عدم التزام عملي به اسلام، صلاحيت ورود به مجلس شوراي اسلامي را نداشته باشند، قطعاً افرادي كه در جريان تبليغات انتخاباتي به زشتترين شيوههاي ضداخلاقي براي كوبيدن رقباي خود متوسل شدهاند در رأس افراد فاقد صلاحيت قرار دارند، زيرا اسلام دين اخلاق است و مرتكبان اقدامات خلاف اخلاق از بارزترين مصاديق عدم التزام عملي به اسلام هستند. – كساني كه سرانجام وارد مجلس شوراي اسلامي ميشوند و بر كرسيهاي نمايندگي مردم در مركز قانونگذاري كشور تكيه ميزنند، فقط درصورتي ميتوانند به وظيفه قانوني و شرعي خود عمل كنند كه مستقل باشند. استقلال، گوهر گرانبهائي است كه قوام نمايندگي مردم در مجلس شوراي اسلامي به آن است. اگر كسي كه وامدار گروهها و احزاب است و استقلال فكر و رأي ندارد بر كرسي نمايندگي مجلس تكيه بزند، در واقع آن كرسي را غصب كرده است، زيرا او نماينده مردم نيست بلكه نماينده احزاب است درحالي كه مجلس شوراي اسلامي جايگاه نمايندگان مردم است نه نمايندگان احزاب. احزاب و گروهها براساس منافع گروهي خود در مقاطع مختلف دچار گرايشهائي ميشوند كه با منافع مردم زاويه دارد. تابع احزاب و گروهها بودن، متأسفانه اين مفسده را به همراه دارد كه در چنين مواردي نماينده را نيز با خود به همان وادي خطرناكي ميبرد كه با منافع مردم و كشور، زاويه و گاهي حتي تضاد پيدا ميكند. درست به همين دليل است كه نمايندگان مجلس بايد مستقل باشند تا بتوانند به وظايف واقعي خود به درستي عمل كنند. سياست روز«شما را به شرفتان راي ندهيد!» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم محمد صفري است كه در آن ميخوانيد:ماهها، همه سعي و تلاشها بر اين بود تا مردم را دلسرد كنند. ماهها در رسانههاي خود گزارشهايي را پخش كردند كه مردم ايران را تحت تأثير خود قرار دهند. اين ماهها، تنها براي روز گذشته بود وگر نه كه ۳۰ سال است، عليه اين ملت بزرگ و سرزمين دلاورش هر كاري كه فكرش را بكنيد انجام دادهاند و راه به جايي هم نبردهاند. اما باز هم دستبردار نيستند. در اين مدت تهديد كردند، تحريم كردند، حتي حمله نظامي را هم دنبال كردند، اما باز هم كارساز نبود. قصد داشتند اين بار هم فتنهگري كنند، به خيال خودشان فتنهاي بيافرينند، مانند فتنه ۸۸، اما تيرشان به سنگ خورد. مردم بزرگوار باز هم سنگتمام گذاشتند و همه توطئهها و دشمنيهاي دشمنان داخلي و خارجي را خنثي كردند. ملت از حق خود در انتخابات استفاده كرد و با حضور جاودانه پاي صندوقهاي رأي، چشم دشمنان را كور كرد و چشم دوستان را روشن. دشمن به خيال خام خود، در رويايي سير ميكرد كه تحقق نيافت و در آينده هم محقق نخواهد شد. سايتها و شبكههاي گوناگون ضد انقلاب، وامانده و درمانده نوشتند: «مردم رأي ندهيد، شما را به شرفتان راي ندهيد…» اما آنها سر در آخور اربابان خود فرو بردهاند و جيرهخواري آنها شرفشان شده است و بيشرفي را از حد گذراندهاند كه ميگويند به شرفتان رأي ندهيد. مردم با شرف و آگاه ايران پاي صندوقهاي رأي آمدند و به نداي ولايت لبيك گفتند. اين حضور پرشكوه و پابرجا، لبيك قاطع به فراخوان رهبري است كه مردم شيفته فرزانگي و فرهيختگي او هستند. بر آستان جانان گر سر توان نهادنگلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زدقد خميده ما سهلت نمايد، امابر چشم دشمنان تير از اين کمان توان زدشد رهزن سلامت، زلف تو، وين عجب نيستگر راهزن تو باشی، صد کاروان توان زدسلسله سخنان پربار رهبر معظم انقلاب در اين مدت، جايگاه رهبري و ولايت ايشان را والاتر و بالاتر، نشان داد و مردم به پاس قدرداني و شكرانه اين وجود نازنين، به پاي صندوقها آمدند و بار ديگر حماسهاي آفريدند تا تاريخ به خود ببالد. حال كه انتخابات مجلس نهم به پايان رسيد، اكنون نمايندگان منتخب كه بر صندلي خانه ملت خواهند نشست، در اكرام اين حضور مرمي، بايد قدردان و مديون آنها باشند. فرصتي ديگر براي خدمت به مردم يافتهاند. پس اين فرصت را از دست ندهند و همه تلاش خود را براي خدمتگزاري به اين ملت فداكار به كار برند، ملتي كه همه سختيها را به جان خريده است تا اين انقلاب پابرجا بماند. خيليها در همين داخل كشورمان با همراهي دشمنان خارجي تمايلي نداشتند كه انتخابات پرشور برگزار شود، اما دنيا ديد كه مردم چگونه آمدند. اين همراهي و همدلي را قدر بدانيم و در پاسداري از قيام مردم عليه همه توطئههاي دشمنان كوتاهي نكنيم. حمايت«صندلی بهارستان متعلق به کسی نیست» عنوان يادداشت روز روزنامه حمايت به قلم عزت الله یوسفیان ملا است كه در آن ميخوانيد:رعایت اخلاق انتخاباتی فقط در دوران رقابت معنا پیدا نمیکند، بلکه بعد از برگزاری انتخابات و مشخص شدن نمایندگان نیز باید این اخلاق از سوی همه کسانی که نامزد بودند، رعایت شود و بعد از مشخص شدن نتایج همه دست در دست هم برای آبادانی و پیشرفت کشور در کنار هم تلاش کنند. یکی از دلایلی که باعث میشود بعد از برگزاری انتخابات رقابتها و در نوع افراطی آن تخریبها و توهینها همچنان ادامه داشته باشد، این است که افراد یک موضوع سیاسی-اجتماعی را به مسئله شخصی خود تبدیل میکنند و سعی میکنند از این فرصت به دست آمده نهایت بهره برداری را بکنند. در حالی که اگر حضور نامزدها در عرصه ی رقابت فقط به دلیل منافع ملی باشد، دیگر شاهد اینگونه مسایل نخواهیم بود. رفتن به مجلس باید فقط برای جامه عمل پوشاندن به خواستها و نیازهای مردم باشد، نه این که فردی برای تأمین حقوق شخصی و فردی خویش به مجلس برود که در این صورت مشخص است که دیگر مجلس در رأس امور نخواهد بود. علاوه بر این، اگر کسی منتخب مردم نشد و مردم به وی رای ندادند نباید ناامید شود و چنین تصور کند که صندلی بهارستان متعلق به وی بوده و این حق از او سلب شده است. بسیاری در ادعا میگویند که باید بعد از انتخابات رقابت به رفاقت تبدیل شود، اما متأسفانه در عمل کمتر شاهد چنین مسئله ای هستیم و میبینیم بعد از مشخص شدن نتایج، افرادی در فضای رقابت انتخاباتی باقی میمانند و گاهی تخریبها و توهینها حتی چند ماه بعد از انتخابات ادامه دارد، حال اگر رقابت سنگینتر باشد این داستان برای ماه های بیشتری ادامه خواهد داشت و کدورت و دشمنی بیشتر خواهد شد تا جایی که کشور برای چندین ماه از این فضا خارج نمیشود که این وضع هزینههای زیادی در پی خواهد داشت. در این دور از انتخابات مجلس شورای اسلامی که رقابت بین خودیها بود امیدواریم و از خدا میخواهیم این رقابت به رفاقت تبدیل شود و همه یکپارچه برای بازگردان قطار کشور به ریل پیشرفت تلاش کنند. تهران امروز«مشاركتي كه اعتماد ملي را نشان داد» عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم غلامرضا مصباحي مقدم است كه در آن ميخوانيد؛ملت ايران يك بار ديگر حماسه آفريد و در انتخابات مجلس نهم شوراي اسلامي حضور با شكوه و تاريخسازي داشت. مشاركت بالاي مردم در اين انتخابات بسيار بارز بود. مهمترين علت اين مشاركت و حضور گسترده نيز براي مشت محكم زدن به استكبار جهاني و پاسخ به دعوت مقام معظم رهبري بوده است. البته اين حضور، حضوري است كه اعتماد ملي را نيز نشان ميدهد. حضوري كه استواري جايگاه نظام را در داخل كشور به دنبال خواهد داشت. و اين پشتوانه قدرتمندي براي مديريت كلان كشور به حساب ميآيد. از لحاظ بينالمللي بايد گفت كه بر عكس جرياني كه در انتخابات دهم رياستجمهوري و فتنه 88 رخ داد و هزينههاي زيادي براي نظام ما بر جاي گذاشت و همچنين صدور قطعنامه شوراي امنيت را به دنبال داشت، اين انتخابات مايه آبروي نظام خواهد بود و مواضع بينالمللي ما را تقويت خواهد كرد. در جريان فتنه 88 دشمنان ما دچار اشتباه شده و مواضع نا همسويي از داخل كشور دريافت كردند اما در جريان اين انتخابات و حضور گسترده مردمي اين پيام براي همه كشورهاي غربي ارسال ميشود كه مردم ما يكدست، منسجم و هماهنگ با يكديگر در عرصه حضور داشته و به دفاع از نظام و انقلاب خود پرداختند. اين مشاركت گسترده حتي بر مذاكرات دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان با طرفهاي غربي تاثير مثبت داشته و تقويت موضع كشورمان را به دنبال خواهد داشت. حتي بايد بر اين نكته پافشاري كرد كه پيشبيني مشاركت گسترده مردم در انتخابات پيش از اين موجب صدور گزارش 16 نهاد اطلاعاتي مهم در خصوص برنامه هستهاي ايران شده و اين نشاندهنده قدرت حضور مردمي است. مواضعي كه نسبت به انتخابات كشورمان ابراز شد هم از سوي رسانههاي غربي و هم از سوي حكومتهاي آنها دچار يك دو گانگي بوده است. اين دو گانگي مواضع البته هميشه وجود داشته است. برخي از آنها سر دشمني با نظام را داشته و هرگز از مواضع خود عقب نشيني نخواهند كرد و طبيعي است كه بدون استدلال و صرفا از روي لجبازي مواضع خصمانه خود را ابراز كنند. اما گروههايي نيز هستند كه با واقعبيني به مسئله نگريسته وحضور مردمي را مورد اذعان قرار ميدهند. در جريان انتخابات امروز مجلس نهم شوراي اسلامي نيز اين دو گانگي به وضوح مشاهده شد و در حالي كه برخي رسانههاي مغرض از مشاركت پايين مردم سخن به ميان آوردند، برخي از گروهها و رسانههاي ديگر با واقعبيني با مسئله برخورد كردند و اين شكاف ديدگاهي و عقيدتي آنان را ميرساند. شرق«نكاتي پيرامون انتخابات» عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم حسن بيادي است كه در آن ميخوانيد:1- انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي، در آرامش برگزار شد و اين مساله، امري قابل تقدير است. در حوزه انتخابيه تهران بزرگ به عنوان پايتخت، مردم مانند ادوار گذشته با آرامش در انتخابات حاضر شدند و برقراري امنيت انتخابات هم بيش از دستگاههاي مسوول نظامي و امنيتي، با خود مردم بود. براساس روشي كه از ابتداي انقلاب، مرسوم بوده است انتخابات توسط خود مردم برگزار ميشود. در مساجد، اهالي محل و معتمدان شناخته شده، كارهاي اجرايي انتخابات را انجام ميدهند و در مدارس و بقيه مراكز هم، معلمان و مسوولان مدارس و نيروهاي آموزشوپرورش هستند كه در اين زمينه، به ايفاي نقش ميپردازند. نمايندگان استاندار، فرماندار و شوراي نگهبان هم معمولا از خود مردم انتخاب ميشود. 2- اخبار مختلفي درخصوص نحوه شركت مردم در انتخابات مخابره شده است. به هر تقدير آنچه در شهرستانها، شهرهاي كوچك و روستاها ديده شده است، حاكي از علاقهمندي بيشتر آنها به حضور در انتخابات است كه اين مساله، لزوم توجه به مردم اين مناطق را دو چندان ميكند. ناگفته پيداست براساس آمارها و با توجه به شرايط دشوار اقتصادي و معيشتي بهويژه براي مردم مناطق محروم، هنوز آنگونه كه شايسته است به آنها توجه نميشود. 3- فراز و نشيبهاي شركت مردم در تهران و ساير مراكز استانها – كه عمدتا شهرهاي بزرگ را شامل ميشوند- در انتخابات اخير و ادوار گذشته، بايد توسط تحليلگران مورد توجه قرار گيرد. اينكه چه دغدغههايي در ميان اقشار مختلف وجود دارد امري است كه حتما نياز به بررسي دارد و ميتوان از دل آن، به تحليلهاي خوب اجتماعي، فرهنگي و البته سياسي دست يافت. در عين حال برنامهريزي براي همه اين طيفهاي مختلف كه امري طبيعي در يك جامعه پوياست از اهميت زيادي برخوردار است. نمايندهاي كه انتخاب ميشود، اگر اين دغدغهها را نشناسد، ميهمان موقت مجلس خواهد بود و بايد براي موكلان خود، برنامهريزي درست داشته باشد. 4- با توجه به تهديدهاي اخيري كه در حوزه سياست خارجي در مباحث اقتصادي و هستهاي عليه ايران صورت گرفته است رويكرد مردم، امري مثبت است و نيازمند تقدير و تشكر. اگرچه ممكن است آنها به همه كانديداها و فهرست كامل راي نداده باشند اما حضور آنها، امري مثبت و قابل توجه است. 5- در اين دوره از انتخابات با توجه به اتفاقات سياسي دو سال اخير، اين احتمال داده ميشد كه انتخاباتي تك قطبي برگزار شود و جريان اصولگرا با يك فهرست، وارد انتخابات شوند. رفتارهايي كه در اين خصوص صورت گرفت، مورد قبول برخي از طيفهاي اين جريان سياسي نبود و بر همين اساس به دليل تماميتخواهي برخي از عناصر اين جريان، برخي چهرههاي داراي مقبوليت عمومي از فهرست اوليه بيرون گذاشته شدند. طرف ديگري هم بود كه براساس روشهاي گذشته و سيره رفتاري خود، اساسا به دنبال ائتلاف نبود و فهرستي جداگانه ارايه كرد كه اين مساله نگرانيها در خصوص ايجاد يك دوقطبي در جريان اصولگرا را افزايش داد. فهرست جبهه «ايستادگي» و يك فهرست انتخاباتي ديگر كه توسط گروهي از اصولگرايان معتدل و منتقد ارايه شد، اين دوقطبي را به هم زد. اگرچه «جبهه ايستادگي» حدود دو سال است كه تشكيل شده و دليل شكلگيري آن، تعلل برخي جريانات افراطي در دل اصولگرايان بود كه مدعي در اختيار داشتن راي مردم بودند اما درك درستي از تحولات كشور بهويژه پس از انتخابات رياستجمهوري دهم نداشتند. 6- محك سياسي براي برخي افراد مدعي، از ديگر نتايج اين انتخابات است. بايد براي مردم برنامه داشت و حرف آنها را شنيد. اگر اين اتفاق رخ ندهد، صرف اعلام فهرستهاي انتخاباتي و دعوت از آنها براي حضور در انتخابات، موثر نخواهد بود. مردم در تهران، مراكز استانها و همه شهرستانها و شهرهاي كوچك و روستاها، دغدغههاي مختلفي دارند كه بايد به همه آنها پاسخ داد. هرچه اين پاسخگويي و رفع دغدغههاي اقشار مختلف، دقيقتر انجام شود، بيشتر ميتوان به مشاركت حداكثري اميدوار بود. مردم سالاري«سخني با افراد پيروز انتخابات» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم ميرزابابا مطهري نژاد است كه در آن نميخوانيد:مشارکت براساس مواد مختلف قانون اساسي جمهوري اسلا ميايران و براساس يک مفاهمه جهاني جزيي از حقوق اجتماعي مردم است و ابزاري است مطمئن براي تحقق وفاق ملي و يکپارچگي انسجام اجتماعي. نظريه پردازان اجتماعي، مشارکت را به چهار عامل وابسته ميدانند، که عبارتنداز: انگيزههاي سياسي، موقعيت اجتماعي، ويژگيهاي شخصي و محيط سياسي. به اين عوامل بايد منابع و تعهد را افزود. مشارکت عادلا نه زماني امکان پذير است که چهار عامل فوق الذکر، به صورت مساوي و عادلا نه در دسترس همه مردم و همه گروههاي اجتماعي و در مورد انتخابات در دسترس همه احزاب وجبههها قرار گيرد. بنابراين اگر اين شرايط براي همه به صورت يکساني توزيع نشود، ضمن اين که عدالت اجتماعي مجروح ميشود مشارکت به عنوان ابزار «هويت بخش جديد نه تنها نهادينه نميشود، بلکه سطوح و لا يههاي ظاهري آن نيز اثر چنداني در تعادل بخشي به نظام اجتماعي نخواهد داشت و در دراز مدت فرآيند مشارکت را عقيم خواهد کرد. اگر مشارکت مسير نهادينه شدن را طي نکند، تنها استفاده ابزاري دارد براي يک هدف يا دفاع براي پيشبرد يک فرد يا گروهي از افراد و اين نوع مشارکت صرفا ابزاري است که با استفاده از آن ميتوان به قدرت رسيد يا قدرتي را حفظ کرد و ارزش همدلي، همفکري و هم احساسي و اثر وفاق جمعي نخواهد داشت. اما اگر مشارکت مسير نهادينه شدن را طي کند، شهروند آرماني بوجود ميآورد. شهروندي که در فرآيندهاي جامعه مشارکت دارد، شهروندي که نه تنها از حقوق خودآگاه است، بلکه از وظايف و مسووليتهاي خويش و ديگران هم آگاه است و مشارکت در تجربه و يادگيري دارد. چنين شهروندي است که ميکوشد هزينههاي جامعه را به حداقل و منافع جامعه را به حداکثر برساند. انتخابات مجلس شوراي اسلا مي، نوعي مشارکت سياسي است که به شرکت در فراگردهاي سياسي اجتماعي و به گزينش رهبران سياسي منجر ميشود. سياست عمومي را تعيين ميکند يا بر آن اثر ميگذارد. اين مشارکت وقتي ارزش دارد که مشارکت اجتماعي يعني مشارکت کم و بيش آشکار در حيات اجتماعي جامعه مثل مشارکت در گذراندن اوقات فراغت، مشارکت در فرهنگ عمومي و تقبل مسووليت و ايفاي نقش اجتماعي براي اقشار و اقوام و خرده فرهنگهاي مختلف را به دنبال داشته باشد. اگر چنين نشود و مشارکت در انتخابات تنها قدرت را براي يک گروه حفظ کند يا قدرت را از يک گروه به گروه ديگر منتقل کند يا حتي در بهترين شکل، قدرت را بين گروهها و احزاب مختلف قسمت کند اما مقوم مشارکت اجتماعي نباشد، وفاق ملي حاصل نخواهد شد. وفاق ملي محصول مشارکت سياسي نيست، وفاق ملي محصول مشارکت اجتماعي است و مسائلي مثل ناهنجاريهاي فرهنگي با مشارکت اجتماعي حل ميشود، نه با قدرت سياسي يک گروه فکري. منتخبين مردم در فراگرد يک مشارکت سياسي خطاي تاريخي گذشتگان را مرتکب نشوند و بدانند اين مشارکت سياسي چه مطلوب و چه نامطلوب همه کار نيست و اگر نتوانند اين مشارکت را به مشارکت اجتماعي پيوند دهند و نتوانند مشارکت اجتماعي را نهادينه کنند، راه به جايي نخواهند بود. افراد و گروههاي پيروز اين انتخابات، چه آنها که خداي نکرده با توسل به کانونهاي قدرت و ثروت يا هر ابزار ناصواب ديگر (که انشا» الله چنين مباد) به اين پيروزي دست يافتهاند، يا آنها که در يک فرآيند سالم پيروز رقابتها شدهاند بدانند که اگر مشارکت اجتماعي يعني مشارکت خرده فرهنگها را بتوانند ايجاد کنند و تداوم بخشند کاري کردهاند، در غير اينصورت تفاوتي بين پيروزمندان دسته اول و دسته دوم نخواهد بود. سوالا ت و خواستههاي مردم، به ويژه خرده فرهنگها را در دوران فعاليتهاي تبليغاتي به دقت مطالعه کنيد و بر آنها تحليل و تفسير داشته باشيد. اکنون که اين سطور را مينگارم هنوز از نتيجه انتخابات بي اطلا عم، ولي به ضرس قاطع اعتقاد دارم صرفنظر از گرايشهاي حزبي و جناحي، افرادي که به قدرت بخشيدن و دوام آفريدن براي مشارکتهاي اجتماعي اهتمام داشتند، راي مردم را کسب کردهاند و اين افراد حافظ منافع ملي خواهند بود. با توسعه مشارکت اجتماعي ميتوان به توسعه ظرفيتهاي انساني رسيد و تکيه بر کانونهاي قدرت و ثروت از هر نوع آن تداوم نخواهد داشت. آفرينش«تاملي در نگاه امريكاييها به ايران» عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد:نظر سنجي اخير موسسه نظر سنجي گالوپ آمريکا نشان ميدهد که آمريکاييها ايران را بزرگ ترين دشمن خود ميدانند. در اين راستا 32 درصد از شهروندان آمريکاييها ايران را بزرگ ترين دشمن خود ميدانند. اين امر در جاي خود قابل تامل به نظر ميرسد و حاوي نكتهها و پيامدهايي براي دو كشور ايران و امريكا است. نخست اينكه حدود يک دهه قبل در سال 2001، تنها 8 درصد امريكاييان ايران را دشمن شماره يك خود ميدانستند اين آمار در سال 2005 به 14 درصد رسيد و در نظر سنجي سال 2011، 25 درصد شد. در اين بين اكنون اين آمار به 32 درصد رسيده است. يعني ما شاهد افزايش رو به رشد نگاه امريكاييان به ايران به عنوان دشمن شماره يك خود هستيم. در اين راستا آنچه جالب توجه به نظر ميرسد رقيبان و قدرتهايي همچون روسيه در اين فهرست جايي نداشته و تنها رقيب قدرتمند و ژئوپلتيك امريكا در خاور دور يعني چين تنها با 24 درصد آرا در رده دوم قرار دارد. دوم اينكه بي شك اگر به وضعيت كنوني نگاه امريكاييها به ايرانيان به عنوان دشمن شماره يك خود توجهي داشته باشيم بايد گفت اين نتايج بي شك حاصل تلاشهاي رسانهاي و ديپلماتيك احزاب، لابيهاي واشنگتن و ديپلماسي رسانهاي امريكا و غرب در راستاي ايران هراسي بيشتر است. در اين بين از آنجا كه اين آمار و دشمن دانستن ايران از سوي شهروندان امريكايي بي شك امري مهم براي دستگاه سياست خارجي امريكا و مقامات اين كشور در روابط با ايران به شمار ميرود ميتواند در رويكردهاي اين كشور و متحدان اين كشور در نگاه به ايران تاثيرگذار باشد. يعني به هر ميزان كه نگاه شهروندان امريكايي به ايران به عنوان دشمن نخست بيشتر شود نگاه و اظهارات تند و رويكردهاي سياسي و اقتصادي سخت تري را بر عليه ايران از مقامات امريكايي بايد انتظار داشت. چرا كه اكنون در ماههاي مانده به انتخابات رياست جمهوري امريكا اين توجه بيشتر هم خواهد شد. از سوي ديگر بايد گفت گذشته از علل به وجود آمدن اين نوع از نگاه در ميان شهروندان امريكايي چنانچه روند و رويكرد ايران هراسي در امريكا گسترش بيشتري يابد بايد منتظر اعمال سياستهاي تندتري بر ضد كشورمان از سوي اروپا نيز بود. سوم اينكه بايد گفت بي شك در سالهاي اخير همزمان با افزايش تنش با ايران نومحافظه کاران و جمهوري خواهان امريكايي همواره بر طبل ايران هراسي ميکوبند و بخش عمدهاي از رسانههاي امريكايي همواره در صدد تهييج و بسيج افکار عمومي بر ضد ايران بودهاند. در اين بين بايد گفت اگر به رويكرد و ابزارهاي تقابلي كشورمان در مقابله با موج ايران هراسي در غرب بويژه در امريكا بنگريم بايد گفت كه اين آمارها و نظر سنجيها در غرب و امريكا بيانگر آن است كه رويكرد رسانهاي و ديپلماسي رسانهاي ايران در مقابله با اين موج عملکرد ضعيفي داشته و نتوانسته است به طور حداكثري و مناسب از ابزارهاي ديپلماتيك و رسانههايي مانند پرس تي وي و.. در روشن ساختن و كاهش موج بزرگ ايران هراسي در ميان افکار عمومي جهان بويژه غرب و امريكا بهره برد. جهان صنعت«انضباط بودجهای، راهحل نجات یورو؟» عنوان سرمقاله روزنامه جهان صنعت به قلم مسعود سلیمی است كه در آن ميخوانيد:بحران مالی- اقتصادی 2008 از چنان ابعادی برخوردار بود که با وجود گذشت بیش از سه سال و تلاشهای فراوان برای رفع و رجوع کردن آن، پسامدها و به تعبیری پسلرزههایش هنوز و گاه با شدت و قوت ادامه دارد. در این میان بحران منطقه مالی یورو و به طور خاص یونان اگرچه در آغاز به عنوان یکی از زیرشاخههای بحران بزرگ 2008 شناخته میشد اما به دلیل امکان سرایت آن به دیگر اعضا از جمله ایتالیا، پرتغال، اسپانیا و ایرلند از سویی و تصمیمگیری به دلیل تعدد آرا و سرسختیهای آلمان از طرف دیگر، به یکی از نشانههای خطرناک تداوم بحران مالی- اقتصادی جهان بدل شد. در این رهگذر اتحادیه اروپا و در دل آن منطقه یورو به عنوان متولی اصلی برای گریز از سقوط به تلاشهای زیادی از جمله اعطای چند فقره وام به یونان دست یازیده تا شاید با جلوگیری از ورشکستگی آتن از بیاعتمادی بیشتر بازارهای جهانی نسبت به یورو جلوگیری شود که آخرین آن در یک ماه گذشته و در پی اتخاذ سیاستهای شدید ریاضتی توسط یونان صورت گرفت. در کنار اقدامات مالی برای جلوگیری از گسترش بحران به سراسر منطقه یورو و به تبع آن اروپا و در نهایت جهان، اعضای اتحادیه اروپا به سرکردگی محور برلین- پاریس به برقراری برخی اقدامات و قوانین اصلاحی یا تازه مالی، اقتصادی و بودجهای دست یازیدند تا با جلوگیری از بیبندوباریهای مالی و بودجهای موجود در اتحادیه اروپا و به دنبال آن یافتن راهحل برای کاهش بدهکاریهای کلان دولتی که به جای خود یکی از عوامل عمده ایجاد بحران به حساب میآید، شرایط را برای ایجاد یک نظام قانونمند مالی فراهم آورند. در رهگذر چنین باوری دیروز 25 کشور عضو اتحادیه اروپا، عهدنامه جدید برپایی نظم نوین بودجهای را در راستای تلاش برای گذر از بحران مالی منطقه یورو امضا کردند. در عهدنامه جدید، برپایی قاعده طلایی بودجهای در مورد ایجاد تعادل در حساب و کتابهای عمومی دولتها و مجازات بیشتر و قاطعتر در ارتباط با اعضایی که بدهکاری آنها از مرز سه درصد تولید ناخالص ملی بگذرد، گنجانده شده با این توضیح که به عنوان یک اصل غیراجباری، بهتر است که چنین قواعدی در قانون اساسی کشورهای عضو قید شود. گفتنی است انگلیس و چک از قبول این عهدنامه سر باز زدند و ایرلند نیز موضوع را به برگزاری رفراندوم موکول کرده است. دست آخر اینکه سران اروپا امیدوارند با به اجرا درآمدن مواد عهدنامه جدید، بتوانند از پس کسری بودجه و بدهکاریهای کلان دولتی برآیند، هرچند از همین آغاز کار جدا از یونان و ایتالیا، دولت تازه و راستگرای اسپانیا اعلام کرده که کاهش بدهکاریهایش تا مرز سه درصد از تولید ناخالص ملی، بسیار دشوار و چه بسا ناشدنی میباشد. گسترش صنعت«همکاری دولت و اصناف در تنظیم بازار، تجربه گرانبها» عنوان سرمقاله روزنامه گسترش صنعت به قلم قاسم نوده فراهانی است كه در آن ميخوانيد:تنظیم بازار یکی از برنامههای تاثیرگذار و ضرورتدار دولت است که در راستای برقراری نظم و آرامش در بازار و ایجاد رفاه عمومی در جامعه به اجرا گذاشته میشود. در سالهای اخیر دولت این برنامهها را با مشارکت بخش خصوصی انجام داده است و بخش خصوصی و اصناف نیز از این رهگذر به تجارب گرانبها و ارزندهای دست پیدا کردهاند. تجاربی که خیال دولت را در برونسپاری وظایف و واگذاری مسوولیت تنظیم بازار به اصناف مطمئنتر میکند. با در نظر گرفتن صحبتهای ایراد شده در این زمینه و نظر وزیر محترم صنعت، معدن و تجارت، تنظیم بازار از سال آینده به مجامع و اتحادیههای صنفی واگذار خواهد شد. با تجارب و پتانسیلهای موجود در بازار و بین اصناف مختلف، این قشر نیز آمادگی لازم را برای پذیرش تنظیم بازار دارد. بهنظر میرسد موضوع واگذاری تنظیم بازار به صنوف که در راستای کاهش تصدیگریهای دولت و اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی انجام میشود، میتواند مشارکت حداکثری بخش خصوصی در برنامههای این حوزه را بهدنبال داشته باشد. نگاهی به نحوه تنظیم بازار در آستانه سال جدید، موید این موضوع است که اصناف امسال نیز همچون سالهای گذشته ازطریق همکاری با وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت با برگزاری نمایشگاههای مختلف به تنظیم بازار شب عید کمک میکنند. برگزاری ۴۰۰ نمایشگاه عرضه مستقیم کالا در سراسر کشور و ارائه تخفیفهای لازم در ماه پایانی سال در کنار برنامهریزی دقیق دستگاههای متولی نشاندهنده پتانسیل بالای اصناف و مشارکت حداکثری آنهاست. واگذاری این مهم به اصناف در سال آینده بیگمان گام بزرگی در راستای تحقق اصل ۴۴ قانون اساسی است و میتواند کمک بزرگی به چابکسازی این وزارتخانه باشد. چراکه برونسپاری تنظیم بازار یکی از اقداماتی است که در دستور کار وزارت بازرگانی سابق قرار گرفته بود و امروز با واگذاری کامل این مهم به شورای اصناف، تنظیم بازار با مشارکت اصناف و مردم به بهترین شکل ممکن صورت خواهد گرفت. مروری بر نظم مطلوب حاکم بر بازار پس از اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها، نشاندهنده برنامهریزی و درایت مسوولان متولی تنظیم بازار و همکاری دلسوزانه اصناف و بخش خصوصی بود. پس با توجه به همکاری اثربخش دولت و اصناف در تنظیم بازار هدفمندی یارانهها، ایام و مناسبتهای خاص سال و همچنین ضرورت اصلاح نظام توزیع کشور، شاید بتوان گفت انجام این کار یکی از ضرورتهای توسعه تجاری کشور است که وزارت صنعت، معدن و تجارت با علم به این مهم در تحقق این امر اهتمام ویژهای دارد.